انگار کن نیشتری به دست گرفته باشم و مدام به قلبم بزنم. این نیشتر کلمههای توست. تکههای قلبم دوباره جوش خواهند خورد ولی این دل از همین حالا از دست رفته.
یک روز صبح که با صدای آقای "اثاث منزل خریداریم" بیدار شدم، تمام خاطرات و نشانههای تو را به عنوان خرده ریز منزل، و قلب خودم را به عنوان آهنآلات آهنضایعات به او میفروشم و باقی عمرم را با خیال راحت میخوابم.
درباره این سایت